شوق

آدم اما خانه ساخت ...

شوق

آدم اما خانه ساخت ...

۱۱دی
مسخ شده‌ایم این روزها، از بسکه مسخ-شده، این روزها مسخ شده‌اند.
همین سه ماه تلاش برای "به اندیشیدن خطر نکردن" کافی است. کافی نیست؟
همین چهارماه بی اشک سپری کردن، آدم را سیمانی می‌کند. نمی‌کند؟
از همه‌ی این ها گذشته؛ یک گردش خورشید و ماه، بی عشق‌بازی سپری کردن، آدم را دیوانه می‌کند... نمی‌کند؟
حالا هی خورشید می چرخد دور سرم و من حواسم نیست... حالا هی یادم می رود "تو" را... تویی که هیچ‌وقت فراموشم نکردی... تویی که قول دادی هیچ‌وقت فراموشم نکنی.
منی که قول دادم هر روز تکرار کنم فراموشت نخواهم کرد... منی که هر روز تکرار می‌کنم فراموشت نخواهم کرد و به کل از یادت برده‌ام.
تویی که هر روز مرا می‌بخشی، منی که هر روز یادم می رود دیروز مرا بخشیده‌ای.

اصلا مشکل اصلی تویی. تو بیش از حد خوبی، کمی خوب نباش! آدم ها اینجا حوصله ی خوب بودن ندارند، این‌جا هر کس زیادی خوب باشد شک‌بر‌انگیز پنداشته می‌شود.

دوستت دارم.

//گاهی وقتا باید یه نفر باشه که بری دنبالش برا شام برین بیرون...

//اون وقته که اگه نباشه مجبور می‌شی تنها بزنی بیرون! تن...ها...

// ممد میگه "خیلی خوبه یه نفر برات مهم باشه"

// اما این‌که هیچ‌کس برات مهم نباشه به‌هیچ‌وجه بد نیست! به هیچ وجه.


۹۱/۱۰/۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
پویا مصدق

نظرات  (۱)

sabke in dafe fargh dasht !! mesle hamishe aali :) :)

پاسخ:
(;

سلا م

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی