۰۸شهریور
هی هی هی فرانسیس...
این روزها می گذرد و...
اصلا به روی خودت هم نخواهیآورد!
این روزها -که حتی پدر[صلحجو] هم به فکر جنگ است- انگار جنگیدن را به کل فراموش کردهای.
جنگیدن با خیالت... جنگیدن با خیال پرسیدن یا نپرسیدن "چرا...؟"
جنگیدن با اینکه یک روز خیلی عادی بنویسی "دوستت دارم"! و بپرسی "تو حاضری بانوی من باشی؟"...
***
روزمرهگی یعنی "عادت" کنی به جای "جنگ".
یعنی عادت کنی به جای جنگیدن، [با خیال کسی] زندگی کنی...
یعنی عادت کنی به جای جنگیدن با خیال کسی، زندهگی کنی...
***
بالاخره یک روز، به عرش خواهیم رسید...
بی هیچ خاطرهای از روزهایی که عشق زمینیمان را پلهپله بالا میرفتیم.
بالاخره یک روز تمام خواهیم شد!
// یکی از
// همین
// روز...ها
// حق.
این روزها می گذرد و...
اصلا به روی خودت هم نخواهیآورد!
این روزها -که حتی پدر[صلحجو] هم به فکر جنگ است- انگار جنگیدن را به کل فراموش کردهای.
جنگیدن با خیالت... جنگیدن با خیال پرسیدن یا نپرسیدن "چرا...؟"
جنگیدن با اینکه یک روز خیلی عادی بنویسی "دوستت دارم"! و بپرسی "تو حاضری بانوی من باشی؟"...
***
روزمرهگی یعنی "عادت" کنی به جای "جنگ".
یعنی عادت کنی به جای جنگیدن، [با خیال کسی] زندگی کنی...
یعنی عادت کنی به جای جنگیدن با خیال کسی، زندهگی کنی...
***
بالاخره یک روز، به عرش خواهیم رسید...
بی هیچ خاطرهای از روزهایی که عشق زمینیمان را پلهپله بالا میرفتیم.
بالاخره یک روز تمام خواهیم شد!
// یکی از
// همین
// روز...ها
// حق.
۹۲/۰۶/۰۸