۱۰آبان
این روزها، هوا عجیب هوای "تو"ست...
خیال کن فقط! عصر جمعه باشد... پاییز باشد، آبان... آلاچیق باشد...
با برگهایی که نرم... نرم... نرم...
می افتند...
و "تو" نباشی برای قسمت کردن سرما...
// وقتش رسیده است پیشنویسهایم را پابلیک کنم...
// وقتش که... هممم خیلی عبارت خوبی نیست!
// "تو" آمدهای و باید همهی پیشنویس هایم را [که بایدیفالت برای تو نوشته شده اند] پابلیک کنم.
// و من صرفا دارم همین کار را میکنم! :)
// از اینجای قصه به بعد تو آمدی جایگزین همهی "تو"هایم شدی...
// define کردن را که خوب میدانی... (;