شوق

آدم اما خانه ساخت ...

شوق

آدم اما خانه ساخت ...

۱۲ارديبهشت

آرام.
آهسته...
بی‌صدا........

***

باید دوید...
باید فریاد زد. چون که در کوچه باد می‌یاد...
چون‌که ابتدای ویرانیست...
چون‌که در کوچه باد می‌یاد.
می‌غره آسمون.
درختا حالشون خرابه...
چون که تلق تلق تلق... شتلق...

داره می‌زنه به ریشه‌ تگرگ...

***

تراژدی، در سه پرده
                     از ابتدا.

              آرام.
       آهسته...
بی‌صدا.......

***

تق تق تق! اولش فقط آهسته در می‌زنه...

بعدش شلاق رو در میاره آسمون لعنتی،
شتلق شتلق...
زمین به ستوه می‌یاد...

درختا خسته می‌شن...

تراژدی در دو پرده
        درست میانه‌های راه بود،
         آرام...
بی‌صدا...

***

.

.

.

(این واژه‌ها اصلا از ابتدا برای شطرنجی شدن نوشته شده بودند)

***

"بی‌صدا" خیلی واژه‌ی پر مدعایی‌ است...
خودش اصلا یک عالم صدا دارد...

تراژدی آخر،
      بی‌پرده.


// تمام

۹۴/۰۲/۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
پویا مصدق

نظرات  (۱)

صدای نفس هاات... صدای سکوتت میان این تراژدی...
در کدام پرده می نوازی؟....
پرده ی اول... می نوازد و می خواند...
پرده ی دوم... التماااس...
پرده ی سوم... زاری...
پرده ی...
بی اماااان....
حجم صداهایی که ذهنت را گرفته بی امااان...
حجم سکوتت...
وه چه طاقتی می‌ آورد زیر دستانت این پرده های ساااز...
زیر این باار... شانه هاایت...
چه بی نشان که منم...
پرده ی آخر...
این دقیقه ی آآخر...
بارش تو...
احساس تنهایی مان...
سلا..م

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی